تذکر: این مطلب به دلیل مشکلاتی که برای سرور وبلاگم پیش آمده بود، به صورت کامل حذف شد و به خاطر نداشتن آخرین نسخهی پشتیبان از مطالب وبلاگ، مجبور شدم که آن را مجددا منتشر کنم. متاسفانه، تمامی نظراتی که توسط دیگران در زیر این مطلب نوشته شده بودند، پاک شدهاند و به همین دلیل از تمامی کسانی که نظر دادهاند و هم اکنون نظراتشان پاک شده است، عذرخواهی میکنم.
در سال گذشتهی میلادی یکی از کتابهایی که خواندم، کتابی با نام London by Tube: A History of Underground Station Names بود که در آن در مورد تاریخچهی اسمهای ایستگاههای مختلف مترو لندن صحبت شده بود و اینکه هر نام از کجا آمده و به چه دلیلی به عنوان نام یک ایستگاه مترو انتخاب شده است. در طول این کتاب که تا اواخر آن، خواندنش برای من بسیار جذاب بود، هر از چند گاهی به صورت خلاصه در مورد تاریخچهی لندن مانند آتشسوزی بزرگ لندن صحبت میشد و به همین دلیل با خواندن این کتاب تا حدود بسیار زیادی با خلاصهای از تاریخ لندن آشنا شدم.
اما آنچه که برای من در این کتاب بسیار جالب بود، مقایسهی وضعیت لندن در قرنهای گذشته با وضعیت کنونی ایران بود، مقایسهای که ممکن است آنقدرها درست و علمی نباشد اما از نگاه من بسیار جذاب است. مثلا در بخشی از این کتاب که در مورد ایستگاه متروی Finchley Central است، در مورد داستان اعدام شدن یک زندانی در قرن ۱۸ میلادی صحبت میشود و اینکه برای تماشای اعدام این زندانی بیش از ۲۰۰ هزار نفر که بیشتر از یک سوم جمعیت آن زمان لندن بوده است، جمع میشوند! و یا در قسمتی که در مورد تاریخچهی ایستگاه متروی Tower Hill صحبت میشود، سخن از فضای کارناوال گونهی صحنههای اعدام به میان میآید به طوری که مردم برای تماشای اعدام خوراکیهای مختلف همراه با نوشیدنی خریداری میکنند و در حالی که مست هستند، به تماشای اعدام یک نفر مینشینند. اتفاقی که هم اکنون در ایران در حال رخ دادن است و زمانی که یک نفر اعدام شود، افراد زیادی از ساعتها قبل برای تماشا به محل اعدام میروند و در برخی موارد تخمه به دست به تماشای اعدام آن فرد مینشینند!
به همین دلیل و با یک مقایسهی ساده، از نگاه من وضعیت کنونی ایران در خوشبینانهترین حالت (با فرض قدرت اینترنت و عصر انفجار اطلاعات) ۱۰۰ سال از کشورهای پیشرفته عقبتر است، زیرا هم اکنون و در بطن جامعهی ایران دقیقا همان اتفاقهایی میافتد که سه قرن پیش در لندن افتاده است.
پینوشت ۱: آنچه را که نباید فراموش کرد آن است که تمام مشکلات کنونیای که هم اکنون در ایران گریبانگیر ماست، به دولت و سیستم حکومتی باز نمیگردد و دستکم ۵۰ درصد مشکلات به خودمان و مشکلات فرهنگیای که داریم باز میگردد. مشکلاتی که برای حل آنها نیاز به زمان داریم…
پینوشت ۲: ویدیوی زیر در روز ۲۹ دی ماه ۱۳۹۱ از تلویزیون ایران پخش شده است که در آن جمعیت در حال تماشای اعدام دو مجرم را نشان میدهد. نکتهی جالب در این میان تعداد موبایل به دستان برای ضبط لحظهی اعدام است که جای فکر بحث و گفتگو دارد!
نوشتن دیدگاه