در دو شماره یکشنبهها با امنیت دیجیتال در مورد بدافزاری با نام Regin صحبت کردم که در هر دو مطلب آن را رجین تلفظ کردهام.
یکی از سوالاتی که بعد از رسانهای شدن این بدافزار در میان فارسیزبان وجود داشته است، تلفظ درست این بدافزار است به گونهای که عدهای آن را رجین، عدهای آن را رگین و عدهای دیگر آن را رین تلفظ میکنند. به دلیل عدم شفافیت در این زمینه، یکی از دوستانم پیشنهاد داد که در مطلبی و با دلیل، تلفظ درست این بدافزار را توضیح دهد. از همین روی خداداد رضاخانی، متخصص تاریخ قرون وسطی مطلبی در مورد تلفظ درست Regin که «رگین» است نوشته است که در زیر میتوانید آن را بخوانید.
بدافزار جدید رایانهای که به نظر میآید سروصدای زیادی به پا کرده، از طرف متخصصان مایکروسافت به اسم «رگین» (Regin) ملقب شده است.
رگین اسم یک کوتوله یا Dwarf است که یکی از انواع موجودات نزدیک به انسان در افسانههای شمال اروپاست. شاید ربط رگین به داستان معروف «ارباب حلقهها» را شنیده باشید. داستان اصلیای که الهام بخش جان رونالد روئل تالکین در نوشتن «ارباب حلقهها» بود، داستانی است به اسم «خون وولسونگها (The Blood of the Volsungs یا Volsunga Saga)» که در نسخه آلمانیش «ترانه نیبلونگها (Das Niebelungenlied)» خوانده میشود و از طرف دیگری هم الهام بخش ریشارد واگنر در نوشتن مجموعه اپراهای «حلقه» مانند والکریها، غروب خدایان و… بوده است.
اما در داستان اصلی، سه نفر از خدایان شمالی به اسامی اودین (Odin)، ثور (Thor) و لوکی (Loki) در یک سفر به زمین اشتباها یک سمور را شکار میکنند. در شب به خانه بزرگی میرسند و از صاحبخانه که نامش هردیمار (Hreidmarr) و سلطان کوتولهها است، تقاضای سرپناه میکنند و برای نشان دادن اینکه غذا دارند، سمور را نشانش میدهند غافل از اینکه سمور در واقع پسر صاحبخانه به اسم اوتر (Otr) است. صاحبخانه خدایان را مجبور به پرداخت خون بها میکند.
لوکی برای به دست آوردن خون بها به سراغ کوتولهای به اسم آندواری (Andvari) میرود که مجبور میشود همه طلاهایش را به لوکی بدهد، اما «حلقه» اش را لوکی به زور از او میگیرد. این حلقه طلسم شده است و باعث بدبختی دارندهاش (غیر از آندواری) میشود.
لوکی تمام گنج و حلقه را به هردیمار میدهد، اما پسران هردیمار به اسمهای فافنیر (Fafnir) و رگین (Regin) پدرشان را میکشند و گنج و حلقه را برای خودشان برمیدارند. فافنیر خودش را به صورت اژدهایی در میآورد و نیمه گنج «رگین» را هم از او میگیرد و در غاری به حفاظتش میپردازد.
رگین اما در افسانه ها به مردی کارآمد، به خصوص با هنرهای دستی، و زیرک و حقهباز معروف است. رگین بعد از اینکه نیمه گنج را از دست میدهد، در دربار پادشاهی به آهنگری میپردازد. سالها بعد، قهرمان جوانی به نام سیگورد یا زیگفرید (Sigurdr یا Siegfried) پیدا میشود و رگین برای او از تکههای شمشیر پدرش، شمشیر جدیدی میسازد و او را به کشتن «فافنیر» ترغیب میکند.

بعد از کشته شدن فافنیر، رگین به سیگورد میگوید که قلب او را کباب کند تا رگین آنرا بخورد. در ضمن اینکار، قطرهای از خون فافنیر روی انگشتان سیگورد میریزد و او بعد از مکیدن آن، به زبان پرندگان آگاه میشود. پرندگان به او میگویند که رگین قصد کشتن او را دارد، پس سیگورد رگین را از میان دو نیم میکند و گنج و حلقه را برای خودش برمیدارد. بقیه داستان بخش اصلی تراژدی نیبلونگهاست.
به نظر میآید که یک یا چند مهندس نرمافزار خوش ذوق، به خاطر چندکاره بودن و زیرکی بدافزار جدید، اسم رگین را به آن دادهاند و ارتباطی بین افسانهها و دنیای جدید بوجود آوردهاند، کاری جالب و نمونه کوچکی از ارتباط بین شاخههای علوم با یکدیگر.